حکمی که در تمام شرایع آسمانی حلال شمردهشده، اما درعینحال منفورترین حلال نزد خداوند متعال بهحساب میآید، طلاق است، در منابع اسلامی و مسیحیت از قول حضرات معصومین (علیهمالسلام) دراینباره احادیث فراوان نقلشده است، بهعنوانمثال امام باقر (علیه السّلام) از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نقل کردند که حضرت فرمود: «جبرئیل (علیه السّلام) مرا آنقدر راجع به زنان سفارش کرد که گمان بردم نمیتوان آنان را طلاق گفت جز اینکه مرتکب کار زشت زنا شوند زنای آشکار»[1]، در کتاب مقدس نیز مطالبی شبیه به این مضمون آمده است که: «زیرا یهوه خدای اسرائیل میگوید که از طلاق نفرت دارم و نیز از اینکه کسی ظلم را به لباس خود بپوشاند.»[2]
در گفتگوی فریسیان با حضرت عیسی (علیهالسلام) بیانشده است که: «پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند و گفتند، آیا جایز است مرد، زن خود را به هر علّتی طلاق دهد؟ او در جواب ایشان گفت، مگر نخواندهاید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید و گفت، ازاینجهت مرد، پدر و مادر خود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دو یکتن خواهند شد؟ بنابراین بعدازآن دو نیستند، بلکه یکتن هستند. پس آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد.» [3]، پسازاین جهت که طلاق منفور حضرت باریتعالی است بین هردو دین اسلام و مسیحیت تفاوتی نیست اما برخی احکام و یا بهتر بگوییم برخی سختگیریهای بیمورد در منابع مسیحیت وجود دارد که تفاوت اساسی با دستورات اسلام داشته و منطق سلیم پذیرای این دستورات نمیشود، مسیحیان، برخی از این احکام و گفتهها را به حضرت عیسی (علیهالسلام) نسبت میدهند، بهعنوانمثال: «هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی بُوَد و هر که زن مطلقه مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد». [4]، یا: «لیکن من به شما میگویم، هر کس به غیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او است و هر که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد». [5]
بهطورکلی احکام کتاب مقدس در باب طلاق چنین است:
1. شخص باید بگرفتن یک زن اکتفا کند.
2. کسی که همسر خود را طلاق گوید دیگر نباید زن بگیرد.
3. زن مطلقه نباید شوهر کند.
4. طلاق جز به علت زنا جایز نیست. [6]. درحالیکه اسلام حق زندگی زن و مرد را به همان یک ازدواج منحصر نمیداند و اگر ازدواجی به هر علتی ناموفق جلوه نمود حق ادامه زندگی را از انسان سلب نخواهد کرد، امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «سنت طلاق آن است که انسان خانم خود را یک نوبت طلاق بگوید، آنهم وقتیکه پاک باشد، با این شرط که در آن دوره پاکی مباشرت نکرده باشد و با این قید که صیغه طلاق در برابر دو شاهد عادل جاری شود- آنگاه مهلت دهد تا خانم سه نوبت از عادت ماهیانه پاک شود و چون این مهلت بگذرد، طلاق رسمیت یافته و خانم جداشده است؛ و چنانچه شوهر بخواهد با او زندگی کند، مانند سایر خواستگاران باید به خواستگاری برود، اگر خانم رضا بدهد با او ازدواج میکند و اگر نخواهد جواب رد میدهد. اگر شوهر، در روزهای عده تصمیم بگیرد که از طلاق خود رجوع کند، قبل از گذشتن عده، باید گواه بگیرد و رجوع کند. دراینصورت، خانم او یکطلاقه محسوب میشود» [7]
پینوشت:
[1]. من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری، ج5، ص: 88
[2]. ملاکی 2: 16
[3]. متی 19: 3 - 6
[4]. لوقا 16: 18
[5]. انجیل متی 5: 32
[6]. قاموس کتاب مقدس، ماده طلاق و انجیل متّی باب 5 و 19
[7]. گزیده کافى، کلینى، ترجمه بهبودى، ج 5، ص 219، ناشر: مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1363.